پاداش دست دادن
امام صادق عليه السلام فرمودند: پاداش دست دادن شما به يكديگر همانند پاداش جنگجويان در راه خداست .
اسحاق بن عمار مى گويد، هنگامى كه در كوفه بودم ، برادران مؤ من زيادى به ديدنم مى آمدند و من دوست نداشتم مشهور شوم . و مى ترسيدم از اين كه مشهور شوم شيعه هستم به همين جهت به غلام خود دستور دادم هر كس به ديدن من آمد و مرا خواست بگو اين جا نيست . در آن سال به سفر حج رفتم و هنگامى كه امام صادق عليه السلام را ملاقات نمودم با من مانند هميشه نبود و با من سنگين برخورد نمود. عرض كردم : فدايت گردم . چرا اين گونه با من برخورد مى نماييد. فرمودند: زيرا تو با مؤمنين آن گونه برخورد مى كنى . عرض كردم : فدايت گردم من فقط از معروف شدن ميترسيدم و خدا خوب مى داند كه چقدر آنها را دوست دارم .فرمودند: اى اسحاق ! از ديدار با برادران مومنت دلتنگ نشو. زيرا همانا هنگامى كه مؤمن برادر مؤمن خود را ملاقات نموده و به او خوش آمد بگويد، خداوند براى او تا روز قيامت خوش آمد مى نويسد. و هنگامى كه دست دادند خداوند صد رحمت بين انگشتان شست آنها نازل مى نمايد كه نود و نه تاى آن از آن كسى است كه دوستش را بيشتر دوست دارد. آنگاه خداوند با روى خود به آنها رو كرده و به دوستى كه دوستش را بيشتر دوست دارد، بيشتر رو مى نمايد و هنگامى كه معانقه نمودند تغرق در رحمت خداوند مى گردند و هنگامى كه فقط بخاطر خدا، نه بخاطر هدفى از اهداف دنيايى ، در كنار هم توقف نمودند، به آنها مى گويند: خدا شما را آمرزيد، عمل خود را از نوع شروع كنيد. هنگامى كه احوالپرسى را آغاز نمودند، فرشتگان به همديگر مى گويند از آنها دور شويد. زيرا سرى دارند كه خدا آن را پوشانيده است . عرض كردم : فدايت گردم چگونه آنها سخنان ما را نمى نويسند، در حالى كه خداى عزوجل فرموده است)سخنى نمى گويد، مگر اين كه نگهبان آماده اى نزد اوست (؟ (81) در اين هنگام فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله نفس عميقى كشيد. آنگاه گريه كردند: بگونه اى كه محاسن او از اشكش تر شد و سخنى فرمودند: اى اسحاق ! همانا خداى متعال فقط به فرشتگان ندا مى دهد كه هنگام ملاقات دو مؤمن براى بزرگداشت آنان در كنار آنها نباشند. (و اين بدين معنى نيست كه كسى سخنان آنها را نمى شنود) و وقتى فرشتگان سخنان آنها را مى نويسند و از كلام آنها اگاهى ندارند، داناى نهان و آشكار كه مراقب هميشگى آنان است ، از سخنان آنها آگاهى دارد . پس اسحاق ! بگونه اى از خدا بترس كه گويا او را مى بينى . زيرا اگر تو او را نمى بينى ، او قطعا تو را مى بيند و اگر فكر مى كنى كه او تو را نمى بيند، كافر شده اى ، و اگر بدانى كه او تو را مى بيند و گناه خود را از مخلوقات او پنهان مى كنى و آن گناهان را براى او آشكار سازى ، او را در حد بى مقدارترين بينندگان خود دانسته اى .
سند : کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق رحمه الله علیه